به گزارش «
سراج24» ثقه جلیل القدر احمد بن اسحاق بن سعد اشعرى نقل مىکند: خدمت امام حسن (ع) رسیدم، مىخواستم از امام بعد از او بپرسم، امام پیش از سؤال من فرمود: «یا احمد بن اسحاق ان الله تبارک و تعالى لم یخل الارض منذ خلق آدم علیه السلام و لا یخلیها الى ان تقوم الساعة من حجت الله على خلقه به یدفع البلاء عن اهل الارض و به ینزل الغیث و به یخرج برکات الارض».
گفتم: یابن رسول الله! امام و خلیفه بعد از شما کیست؟ آن حضرت بسرعت برخاست و داخل اندرون شد، بعد به اتاق آمد و در شانهاش پسرى بود، گویى جمال مبارکش مانند ماه چهارده شبه بود، حدود سه سال داشت، بعد فرمود: یا احمد بن اسحاق! اگر پیش خدا و امامان محترم نبودى این پسرم را به تو نشان نمىدادم، او همنام و هم کینه رسول خداست، زمین را پر از عدل و داد مىکند چنان که از ظلم و جور پر شده باشد.
یا احمد بن اصحاق! مَثل او در این امت مَثل خضر (ع) و مثل ذوالقرنین است، به خدا قسم او را غیبتى خواهد بود که فقط کسى از هلاکت نجات مىیابد که خدا او را در امامت وى ثابت نگاه دارد و به دعا در تعجیل فرجش موفق فرماید.
گفتم: مولاى من! آیا علامتى هست که قلب من مطمئن باشد؟ در این وقت آن کودک با زبان عربى فصیح فرمود: «انا بقیّةُ اللّه فى اَرضه و المنتقم من اعدائه فلا تطلب اثر بعد عین یا احمد بن اسحاق».
احمد بن اسحاق گوید: شاد و خرامان از خانه امام (ع) بیرون آمدم، فرداى آن به محضر امام بازگشتم و عرض کردم یابن رسول الله (ص)! شادیم بیش از حد گردید در مقابل منتى که بر من نهادید، این که فرمودید: مَثل او مَثل خضر و ذوالقرنین است یعنى چه؟ فرمود: طول غیبت.
گفتم: غیبتش طولانى خواهد بود؟ فرمود: آرى، به خدایم قسم تا جایى که اکثرى از این امر برگردند و در امامت او نماند مگر کسى که خدا براى ولایت ما از او عهد گرفته باشد و ایمان را در قلب او ثابت فرموده و با روح مخصوصى او را تأیید کرده باشد.
«یا احمد بن اسحاق هذا امرٌ من امر الله و سرّ من سرّاللّه و غیبٌ من غیب اِللّه فخذما آتیتک و اکتمه و کن من الشاکرین تکن معنا غدا فى علیین»
||| کمال الدین: ج 2 ص 384 باب 38، آنگاه در ص 409 .407 هشت روایت دیگر از آن حضرت درباره مهدى موعود (ع) آورده است .
ازدواج امام عسکری با مادر امام زمان (علیهم السلام) چگونه صورت گرفت؟
امام حسن عسکری علیه السلام بابانویی شایسته به نام «نرجس»[1] ازدواج نمودکه به نامهای دیگری چون «سوسن»[2] ، «صیقل»[3] یا «صقیل» و «ملیکه»[4] نیز نامیده شده است .[5]او دختر «یوشعا» پسر قیصر روم و از نوادگان «شمعون» یکی از حواریان مسیح علیه السلام بود که به طریقی معجزهآسا از سوی خداوند برای همسری امام یازدهم برگزیده شد.[6] هنگامی که «نرجس» در روم بود خوابهای شگفتانگیزی دید، یکبار در خواب پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه و آله و حضرت مسیح علیه السلام را دید که او را به عقد ازدواج امام حسن عسکری علیه السلام درآوردند، و در خواب دیگری، شگفتیهای دیگری دید و به دعوت حضرت فاطمه زهرا علیها السلام مسلمان شد، اما اسلام خود را از خانواده و اطرافیان خویش پنهان میداشت. تا آنگاه که میان مسلمانان و رومیان جنگ درگرفت و قیصر خود به همراه لشکر روانه جبهههای جنگ شد. «نرجس» در خواب فرمان یافت که بهطور ناشناس همراه کنیزان و خدمتکاران به دنبال سپاهی که به مرز میروند برود، و او چنین کرد و در مرز برخی از جلوداران سپاه مسلمانان آنان را اسیر ساختند و بیآنکه بدانند او از خانواده قیصر است همراه سایر اسیران به بغداد بردند.
این واقعه در اواخر دوران امامت امام دهم حضرت هادی علیه السلام روی داد[7]، و کارگزار امام هادی علیه السلام نامهای را که امام به زبان رومی نوشته بود، به فرمان آن گرامی در بغداد به نرجس رساند و او را از بردهفروش خریداری کرد و به سامرا نزد امام هادی علیه السلام برد، امام آنچه را نرجس در خوابهای خود دیده بود به او یادآوری فرمود، و بشارت داد که او همسر امام یازدهم و مادر فرزندی است که بر سراسر جهان مستولی میشود و زمین را از عدل و داد پر میسازد. آنگاه امام هادی علیه السلام نرجس را به خواهر خود «حکیمه» که از بانوان بزرگوار خاندان امامت بود سپرد تا آداب اسلامی و احکام را به او بیاموزد و مدتی بعد نرجس به همسری امام حسن عسکری علیه السلام درآمد.[8]
ممکن است این تعدد اسامی باعث ابهام و حیرت شما شده باشد و ممکن است ابهام در این باشد که ایشان رومی است و از خانواده سلطنتی، که این هم چیزی عجیبی نیست مگر زن فرعون از خانواده سلطنتی نبود ولی با ایمان آوردن به حضرت موسی(ع) و کشته شدن در این راه نمونه ای برای مؤمنین شد. و این نشان میدهد که میتوان از محیط فاسد تأثیر نپذیرفت. اگر انسان خود اراده کند و از خدا کمک بگیرد خدا او را در همان محیط فاسد هم حفظ میکند.
پی نوشتها:
[1]«نرجس» نام گلی از دره تکلپهایها، و سردسته گیاهان تیره نرگسی است، که گلهایش منفرد و در انتهای ساقه قرار دارد . (فرهنگ معین، ج4، ص4702)
[2] «سوسن» نام گلی فصلی و درشتبه رنگهای مختلف است . اصل این گل از اروپا و ژاپن و آمریکای شمالی و هیمالیاست . (همان، ص1954)
[3] «صیقل» هر شئ نورانی، صیقلی و جلا داده شده را میگویند . بنا به گفته شیخ صدوق و شیخ طوسی، پس از آنکه حضرت نرجس خاتون به ولیعصر علیه السلام حامله شد او را صیقل نام نهادند . (ر . ک: الصدوق، محمدبن علیبن الحسین، همان، ص432; الطوسی، محمدبن الحسن، کتابالغیبة، ص241).
[4]«ملیکه» به معنای ملکه و شهبانوست .
[5] ر . ک: الصدوق، محمد بن علی بن الحسین، همان، ص432 .
[6] ر . ک: همان، ص423 - 417; الطوسی، محمدبنالحسن، کتابالغیبة، ص128 - 124; المجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج51، ص11 - 6 .
[7]در کتاب تاریخ العرب و الروم آمده است در سال 247 ق . جنگهایی بین مسلمانان و رومیان درگرفت و غنایم بسیاری به چنگ مسلمانان افتاد . در سال 248 ق . نیز «بلکاجور» سردار مسلمانان با رومیان جنگید و طی آن بسیاری از اشراف روم اسیر شدند . (ر . ک: نازیلیف، تاریخالعرب و الروم، ترجمه محمد عبدالهادی شعیره، ص225) . ابن اثیر نیز طی حوادث سال 249 ق . مینویسد: جنگی میان مسلمانان به سرکردگی «عمربنعبدالله اقطع» و «جعفربنعلی صائقه» با قوای روم که شخص قیصر نیز در آن جنگ شرکت داشت روی داد . (به نقل پیشوای دوازدهم حضرت امام حجة بن الحسن المهدی علیه السلام ص27 - 26) از: هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق،
[8]همان، ص27 - 26 . با استفاده از فصلنامه موعود شماره 28 .
(منبع: پایگاه حوزه)
بازخوانی پیام رهبر انقلاب در پی هتک حرمت حرم مطهر امامین عسکریین علیهماالسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
دست تبهکار و به خون آلودهی جنایتکاران سیهدل، امروز فاجعهای بزرگ آفرید و در تجاوز به حریم مقدسات دینی، مرتکب گناهی دیگر شد.
حرم مطهر حضرت امام هادی و حضرت امام عسکری علیهماالسلام مورد اهانت و تخریب قرار گرفت و داغی سنگین بر دل شیعیان و همهی مسلمانان ارادتمند به اهل بیت علیهم السلام نهاد. این جنایت که احتمالاً عوامل اجرایی آن از متعصبان متحجر و مزدوران بدبخت و غافل انتخاب شده اند، بی شک به وسیله ی تصمیم گیرانی توطئه گر و با نیات خبیث شیطانی طراحی شده است. این یک جنایت سیاسی است و سررشتهی آن را باید در سازمانهای اطلاعاتی اشغالگران عراق و صهیونیستها جستجو کرد. قدرتهای سلطهگر که اوضاع سیاسی و اجتماعی عراق را با هدفهای سیطره جویانهی خود در تضاد می بینند، نقشه های شومی در سر می پرورانند که تشدید ناامنی و ایجاد اختلافهای مذهبی از جمله ی آنهاست.
جنایت امروز در سامراء، برگ دیگری بر پروندهی سیه کاریهای اشغالگران عراق افزود. حرم مطهر حضرات عسکریین علیهماالسلام بار دیگر به همت عاشقانهی ارادتمندان اهل بیت علیهم السلام، با شکوهتر از گذشته قامت خواهد افراشت انشاءالله. ولی این جنایت بر پیشانی دشمنان اسلام و مسلمین لکهی سیاه دیگری ثبت کرد که تا مدتهای مدید پاک نخواهد شد.
اینجانب ضمن تسلیت به ساحت پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و به پیشگاه حضرت بقیه الله ارواحنا فداه، به خاطر این حادثهی فاجعه بار، به عموم شیعیان در سراسر جهان و به همهی مسلمانان غیور و آگاه و ارادتمندان به خاندان مطهر رسول خدا علیه و علیهم السلام، تسلیت عرض می کنم و یک هفته در کشور عزای عمومی اعلام مینمایم. لازم میدانم مؤکداً از مردم عزادار در ایران و عراق و سایر نقاط جهان درخواست کنم که از هرگونه عملی که به تعارض و دشمنی برادران مسلمان می انجامد جدا پرهیز کنند. یقیناً دستهایی در کار است که شیعیان را به تعرض به مساجد و مکانهای مورد احترام اهل سنت وادار کند. هرگونه اقدامی در این جهت کمک به مقاصد دشمنان اسلام و دشمنان ملتهای مسلمان و شرعاً حرام است.
والسلام علی عبادالله الصالحین
سیدعلی خامنهای
3 / اسفند ماه / 1384
سازمان وکالت در عصر امام یازدهم (علیه السلام)
پس از آن که امام رضا علیه السلام به خراسان آمدند، سادات علوی به دلایل گوناگونی به نقاط مختلف کشور پهناور اسلامی مهاجرت کردند و این مهاجرت از زمانی که فشار و اختناق به علویان و شیعیان در عراق شدت گرفت رو به گسترش نهاد. شیعیان ناگزیر به فکر یافتن مناطق امنتری برای زندگی خود افتادند. سرزمین عرب به علت تسلط روحیات و طرز تفکر اموی در آن، نمیتوانست جای امنی برای آنان باشد، در عوض شرق بویژه ایران زمنیههای مناسبی برای این هدف در خود داشت، لذا عده زیادی از شیعیان به این سرزمین سرازیر شده و در شهرهایی با فاصلههای دور از هم به زندگی پرداختند.
آنها در درجه اول احتیاج مبرمی به ایجاد ارتباط در بین خود داشتند؛ زیرا هم امامِ حاضر داشتند و هم نیازمند به حل پرسشهای دینی و احیاناً یافتن راهحلهایی برای مشکلات سیاسی و اجتماعی که با آن روبرو میشدند، بودند لذا از سیستمهای مختلف ارتباطی از قبیل اعزام افراد خاصی پیش امام، و تماس با وی در ایام حج و ... استفاده کردند و از این راهها به دریافت روایات و رهنمودهای عملی از آن حضرات توفیق یافتند.
پراکندگی شیعیان را در شصت سال پایانی دوران حضور تا آغاز غیبت صغری از شواهد و قرائن تاریخی که حتی در احادیث فقهی نیز فراوان به چشم میخورد بروشنی میتوان دریافت. این پراکندگی منجر به تشکیل یک سیستم وکالتی منجر شد. این سیستم با تعیین وکلا از طرف ائمه شکل میگرفت و با ارتباطی که بین امام و وکلای وی ـ بویژه درشکل مکاتبهای ـ به وجود میآمد، سعی میشد تا راهنمایی های لازم از نظر دینی و سیاسی ارایه شود و این حرکت سابقه داری بود که امام عسکری علیه السلام نیز در دوران حیات خود به آن نظر داشت و در توسعه و استفاده از آن میکوشید.
علل تشکیل سازمان وکالت
در مورد دلایل تشکیل سازمان وکالت، میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
1ـ لزوم ارتباط بین رهبری و پیروان: در هر نظام دینی، سیاسی یا اجتماعی، ارتباط بین رهبر و اعضای آن نظام، اجتناب ناپذیر است؛ بنابر این میبایست کسی یا کسانی از سوی امامان شیعه، تعیین میشدند تا به عنوان وکلای آنها، با شیعیان ارتباط برقرار میکردند. این مسأله زمانی روشنتر میشود که به گستردگی عالم اسلامی در آن عصر و پراکندگی شیعیان در نقاط مختلف، اعم از عراق، حجاز، ایران، یمن، مصر و مغرب توجه کنیم. از آنجایی که همه شیعیان، توانایی مسافرت به مدینه و سایر شهرهای اقامتی امامان را نداشتند، پس لازم بود کسانی به عنوان نمایندگان و افراد مورد اعتماد امام، شناخته شوند.
2ـ خفقان حکومت عباسی: هر چند وجود خفقان را نمیتوان علت اصلی تشکیل نهاد وکالت دانست، ولی به طور قطع، این مسأله، علت تشدید فعالیت این نهاد و گسترش و توسعه آن بوده است.
3ـ آماده سازی شیعیان برای عصر غیبت: سخنان ائمه پیشین و نصوص فراوان و پیاپی، به آمدن مهدی(عج) بشارت می داد. بدین لحاظ امام عسکری می کوشید مردم را قانع سازد که زمان غیبت فرا رسیده و تنفیذ آن در شخص فرزندش امام مهدی (عج) صورت گرفته است. این امر درباره افکار افراد عادی دشوار می نمود و امام به هر ترتیب، زمینه سازی پذیرش فکر غیبت را از طریق ارتباط مردم با وکلا در اذهان و افکار رسوخ می داد و بدین سان، فرهنگ باور به امام غایب و رجوع به نائبان را در میان شعیه، نهادینه فرمودند.
وظایف و شئون نهاد وکالت
1ـ دریافت وجوه شرعی: از آغاز تأسیس این نهاد، وکلا موظف به جمع آوری و توزیع وجوهات شرعی بودند. به عنوان نمونه از «معلی بن خنیس» به عنوان وکیل و قیّم مالی امام صادق علیه السلام، در مدینه یاد شده است که فعالیت او در جهت جمع آوری وجوهات از شیعیان، سبب سوء ظن عباسیان و سرانجام، شهادت وی شد. دریافت اموال در عصر امام عسگری علیه السلام، به خاطر وجود جوّ خفقان، بدون قبضِ رسید، انجام میشد.
امام عسکری علیه السلام، به جهت حفظ و نگهداری اموال مسلمانان، بیم از تباه شدن و از بین رفتن آنها و نیز برای دریافت حقوق شرعی از مردم و توزیع آنها میان نیازمندان و تهیدستان، نمایندگان و وکلایی تعیین فرموده بود تا شیعیان برای حل مشکلات شرعی و اجتماعی خود به آنها پناه ببرند. ایشان به بعضی از وکلای خود ـ مانند «ابراهیم بن عبده نیشابوری» ـ فرمان داد تا حقوق شرعی را به آن حضرت برسانند. همینطور «عثمان بن سعید عمری» را به عنوان وکیل تامّ الاختیار خود در بغداد تعیین فرمود، به مردم و همه وکلا دستور داد تا با او در ارتباط باشند و همه حقوق واجب الهی و دیگر وجوهی را که نزدشان است به او تحویل دهند.
2ـ رسیدگی به اوقاف: برای مثال، حسن محمد قطاة صیدلانی، در رسیدگی به امور وقفی در «واسط» وکالت داشت.
3ـ راهنمایی و ارشاد شیعیان و مناظره با مخالفان: یکی از شئون مهم این نهاد، راهنمایی و ارشاد شیعیان به وظایف و اصول صحیح مکتب بوده است. تردیدی نیست که وقتی کسی به عنوان وکیل یک امام معصوم به اهالی یک شهر یا منطقه معرفی میشود، میبایست از نظر شناخت و آگاهی، برتر از سایر افراد باشد و از این جهت، وکلا، غالباً توسط شیعیان مورد سؤال واقع میشدند.
4ـ نقش سیاسی نهاد وکالت: اهتمام حاکمیت عباسی در عصر غیبت برای شناختن اعضای نهاد وکالت، نشان از وجود نقش سیاسی این نهاد دارد.
5 ـ نقش ارتباطی نهاد وکالت با مردم: وکلا ـ به عنوان رابطین امام در شهرهای مختلف ـ به پرسشهای شرعی، کلامی و اعتقادی مردم پاسخ میدادند مکاتبات و نامهها را به محضر امام میرساندند و پاسخهای شفاهی را دریافت میکردند.
نتیجه شبکه وکالتی
با توجه به چنین ضرورت و کارکردی بود که امام حسن عسکری علیه السلام، نمایندگان مورد اعتمادی را منصوب مینمود تا برای حل مشکلات دینی و دنیوی شیعیان، رابطه میان آن حضرت و آنان باشند و شیعیان با موضوع مراجعه به نمایندگان، مأنوس شوند. اما آنچه درباره وکلای امامان علیهم السلام موجب تعجب آمیخته با تاسف عمیق شده، آن که گاه و بیگاه میان وکلا، افرادی یافت می شدند که در مقابل اموالی که شیعیان به آنها می سپردند تا به امام برسانند، دچار وسوسه شده دست به خیانت می زدند، و به همین سبب از طرف امام مورد لعن و سرزنش قرار گرفته و طرد می شدند. این امر تا بدانجا رسید که برخی از وکلا پس از رحلت امام، وفات او را انکار می کردند تا آن را بهانه قرار داده و از پرداخت پولهایی که نزد آنها جمع شده بود به امام بعدی طفره روند. اصولا می توان همین پیشامدها را یکی از علل مهم پیدایش فرقه های انشعابی میان شیعیان دانست.
با این وجود امام حسن عسکری علیه السلام، کارهای انجام شده توسط وکلا را زیر نظر داشتند و به هیچ عنوان از اعمال آنها غافل نبودند و به طور معمول، ضمن نامه ای به شیعیان، وکیل خویش را معرفی می کرد و اگر کسی از وکلا، مرتکب خطایی می شد، شخص دیگری را به جای وی معین می کردند.
از نتایج نظام وکالت، انسجام میان شیعیان بود که پراکندگی آنها در شهرها، انحراف آنها را در پی داشت. شیعیان از دو سوی در معرض انحراف بودند. نخست خارج شدن از مذهب شیعه و دیگر گرایش به افراطی گری که در دوران امامان آخر، فعالتر از پیش عمل می کرد. قرار گرفتن شیعیان در مدار نظام وکالت، عامل مهمی برای جلوگیری از انحراف آنها بود.
منابع:
کتاب «حیات فکری و سیاسی امامان شیعه»، رسول جعفریان.
کتاب «از پیدایش اسلام تا ایران اسلامی»، رسول جعفریان.
کتاب «تاریخ عصر غیبت»، مسعود پورسید آقایی.
کتاب «با خورشید سامرا»، ترجمه کتاب «دراسة تحلیلیة تاریخیة علمیة لحیاة الامام الحسن العسکری»، محمدجواد مروجی طبسی، ترجمه ی عباس جلالی.